Skip to main content

tv   Documentary Resistance Day 1  PRESSTV  September 28, 2023 12:02am-12:30am IRST

12:02 am
همیشه یک تصویر خیلی پوویا و اکتیم و پر انرژی من از خوزستان توی ذهنم بود و اساساً اون خون گرمیی که بچه های جنوب دارن خصوصاً مردم خوزستان برای من خیلی جالب بود و خیلی هم دوست داشتم که این منطقه رو ببینم ولی خب حالا متأسفانه با شروع جنگ من در شرایطی اومدم اینجا که این منطقه یک منطقه جنگی خوزستان به لحظه یا به خصوص حالا بندرای مثل شهر که یک بندره
12:03 am
وارداتی صادراتی بود و یک منطقه نفتی بود یک منطقه اقتصادی بود این رو جنگ به کلی ورانش کرد. شوور زندگی رو می بینی کقدر مردم سرحالن دارن زند کاری به چیزی نداشتن. خب حالا شما حساب کنید یه دفعه یه گوول خمپاره میخوره ای.
12:04 am
overseas in the war between iran and iraq, the most dramatic battlefield announcement today comes from tehran radio. in the fighting, the iraqis are still trying to capture abadon and neighboring towns. and it did, on september 22, 1980, and without so much as a formal warning, saddam ordered invasion of iran from its western borders, thus setting off an allowed war that would last for eight years and send hundreds of...
12:05 am
thousands to their deaths, the goal to capture and annex iran's khuzistan province. first stop, horamshah, iran's most important seaport on the persian gulf, population over 200, بسیاری از مردم از شهرهای. شهر آبادان یا نمیدونم سوسن حویزه این ها به طرف اهواز حرکت کرده بودن یه عده ای در حال فرار بودن یه عدهی در خلاصه جنب و جوش خیلی عجیب غریب و یک حالت فوق العاده ای داشت تقریباً چهارم مهر بود که به ما گفتن تانکای عراقی پنج کیلومتری خرم شهر پیشروی کردن از طرف شلمچه چون که جاده خاکیه از طرف شلمچه پیشره میکردن و جاده که جنگ
12:06 am
شروع شد یکی از دوستانمون به ما گفت که آره بیا تا برای عکاسی و یا مثلاً ساخت فیلم و یا فیلم برداری حالا هرچی که امروزه بهش میگن مستند سازی به لحاظ اینکه کار عکاسی هم میدونستم اتفاقی که افتاده عکاسی بکنیم یا فیلم بزنیم یک وسیله ای تهیه کردیم و خودمون رو به خوزستان رسوندیم. after 34 days of street fighting, to city fell iraki troops, what ensued with 19 months of occupation, they stopped at nothing and no one, soon the city practically became a go down with the exception of the iraqi army occupants. and actually. با زیرپوش این
12:07 am
ها اومدن و اسلحه دستشونه ژسته دستشونه و دارن می جنگن نه تکاوری و نه کماندویی و نه اسلحه اجنبی واسه ما اصلاً باور کردن این نبود که این جنگ داره به وقوع می پیونده و هر لحظه هم یک
12:08 am
و اون بسیجی هم اگر میاد اونجا حضور پیدا می کنه اون هم در واقع مردمیه خب من چون عکاس بودم حالا یا فیلم بردار بودم خیلی این طرف و اون طرف می رفتم وقتی میومدم می بینم بچه ها دمقن حالشون خوب نیست و هر کدوم سرشون پایینه حالا دارن یه لقمه نون یه چیزی رو می خورن می فهمیدم که یه نفر شهید شده و خب چون نامظم میومدن نمیدونستم هنوز کدومش کدومشونند اول فرض کنید ذهن به فلانی می رفت بعد می دیدم از در اومد خب پس این که نبوده پس کی بوده و باور می کنید
12:09 am
جرات نمی کردم بپرسم که امروز دیگه کی شهید شده. البيان رقم 39 الصادر عن القياده العامه للقوات المسلحه والذي اعلن اندحارات في مدينه المحمره والى الابد. it's a very big town and many too much houses and some of them they they still there,
12:10 am
that's as far inter as we can get for the moment, it's pretty clear that the irakis do control the port and a good part of the town, but the whole. خیلی خبر شهادت دوستامون هم رزمام را تو سنگگرها ما می شنیدیم وقتی که می نشستیم یا سر سفره ناهار و یا سر سفره شام جاهاشون خالی بود. خب میدیدیم نیستن فلانی نیست بی اختیار اصلاً حالمون منقلب می شددهم
12:11 am
وقت خرم شهرهر همه یک حسی یک نوع عصبانیتی یک نوع خشمی را شما تو چهرهشون می دیدیی که منتظرند و لحظه شماری می کنن که برن به طرف خرم شهرهر و خرمشهر رو آزاد کنن من امروز وقتی که عکس های این عزیزان رو می دیدم معلومه که دارن میرن یه کار بزرگی رو انجام بدن. iran went on the offensive, at ayatullah's orders, the iranian military and the residence of horam shar, men and women with lost everything they had, fought tooth and nail to recapture the city. the operation for the liberation of
12:12 am
huرمsha was coat-named operation baiیتالقدس. تا چند لحظه دیگر, فرمان صدور حمله صادر خواهد شد. و نیروهای رززمنده جمهوری اسلامی و هم از سپاه بسیج و نیروهای رزمننده ارتش جمهوری به سمت جنوب و به سمت خونین شهر حرکت خودشون رو ادامه خواهند داد. بسم الله قاسم الجباری، یا علی بن ابیطالب، یا علی. خرند را صدام به یک دژ پولادین مستحكم تبدیلش کرده بود. باید در خود موقعیت. بهش توضیح داد باید فیلم های مستندش را دید. شاید هزاران تانک دور خرم
12:13 am
شهرهر چیده بود. به خاطر همینه که خرم شهر را از مقابل نشد بهش حمله بکنیم. اصلاً امکان پذیر بود. باید دور می زدند. ما از... عملیات اصلی آزاد سازی خرم شههر شروع شد و اون در سه مرحله بود مرحله اول عبور از رودخانهه و اومدن در واقع تا ایستگاه حسینی بود بعد مرحله دومش تا نزدیک خرمشه و رفتن به طرف شلمچه و مرحله سوم کامل کردن محاصره خرمشهر و قطع ارتباط لوجستیک و پشتیوانی عراقی ها از داخل خرمشهر به طرف بصره یعنی در منطقه شلمچه بود و
12:14 am
دیگه آزاد سازی کامل خرم شهرهر و فرمانده کل و هم جنگ بسیار شده در اطراف کر شهر تنها شهره ای ایران هنوز در کن در گرفته است. من دوربینمو می آوردم بالا یه دفع میدم جلوی من یک دفعه یه سری گلوله های رسام صدای می شنیدم که می سوزه. سریع می رفتم پایین و سعی کردم که یه دادی عکس بگیرم از
12:15 am
اون مقر از اون سنگر سنگر تیرباری که مرتب داشت کار می کردد و دائم داشت این روی این خاک ریز کوتاه تیر میزد که کسی از اینجا عبور نکنه خب من یه لحظه احساس کردم که اصلاً تیر از کنار من رد کرد رد شد یعنی واقعاً همین الان که دارم میگم صدای ویز اون گوله ای که کنار گوشم رد میشد رو هنوز توی گوشم بیا بیا بیا این همان مزدونی هستند که تا دقایقی پیش به طرف ما تیراندازی می کردند آقا ما داخل شهریم و همه اینا که تو شهر بودن اومدن پناهنده شدم مفهوم شد تو شهر خرم شهر تا چند لحظه پیش تظاهرات بود تظاهرات و گلرا یا حسین می گفتند الله اکبر.
12:16 am
بچه های خرم شهرهر بودن اینجا یه شور و حالی داشتن دیگه رسیده بودن به شهرشون رسیده بودن به جایی که با یک در واقع غم سنگینی اینجا رو ترک کرده بودن به راحتی می شد نگاه کنی که با اون خفت خارج شدن از این شهر و امروز با اون عزت دارن شهرونو پس می گیرن. یک جشنی گرفته بودن یک جشن عجیبی بود یک شو حال عجیبی بود. خب بالاخره نمیذاشتن دیگه کسی هنوز بره داخل. چون هنوز ظاهراً اطلاعات عملیات خبر. پاکسازی کامل شهر رو نداده بود که حالا از اینجا بود که من دیگه تصمیم گرفتم که هر جوری
12:17 am
هست به هر قیمتی از خودمو برسونم داخل شهر که یه جوری خلاصه فرار کردم از دستشون فرار کردم و بقیه شو تا مسجد جامعه پیاده رفتم وقتی وارد مسجد شدم هنوز هیچ کس نیومده بود و شروع کردم عکاسی کردن مسجد کاملاً سالم بود و هیچ اثری از خون پاراره یا تیر مستقیم توپتان چیزی من نمی دیدم. من وقتی اومدم توی مسجد خب خیلی زوق زده بودم. اول یه نگاهی کردم و بعد وایستادم دیدم می تونم نمازمو بخونم وایسادم اینجا نمازمو خوندم همین که دو رکعت نمازم خوندم آخررا نماز دیدم یه صدایی میاد توجه کنید که به من گفته بودن نرو پاک سازی نشده عراقیا هنوز هستن فلان خب طبیعتاً ترسیدم که آیا چیه مسلحهم نبودم اسلحه نداشتم دوربین داشتم اومدم آروم اینجا
12:18 am
پشت در و یواش یواش اومدم به اینجا نزدیک شدم و نگاه کردم دیدم که نه نه این کسی که اومده لباس محلی هم داشت. لباس مشکی پوشیده بود. رزمنده هم نبود و یه ایرانیه. بعد پشت سر اون هم یه رزمننده مسلح اومد تو. بعد از ظهر بود که من برگشتم دیگه تقریباً شلوغ شد بود. رسمنه اومده بودن این ها بعد مسجد اطرافش و خود. مسجد دیگه خیلی به سرعت یک پایگاه شد اونجا عراق هم اینجا رو دیگه بعد از ظهر برد زیر آتیش و رو کرد گوله زدن که بعداً همین گنبدی که شما الان گنبد بزرگی که الان می بینید این آجوری بود چند تا جای تیر مستقیم تانک توی این گنبد بود که دیگه
12:19 am
این ها رو بعد از ظهر زد و اطراف اینجا رفت کامل زیر آتیش که آثار تیره تککشی که امروز می بینید یا بعداً به وجود اومد مال بعد از ظهررش بچه ها خدا کنه آسیبوشن یه عکسی هست که اگر دیده باشید یه ۱۳ ۱۴ ساله است که روی دوش یک عراقی مجروحه نمی تونسته راه بره و چهار پنج تا عراقی هم جلوشونه اونا همه دستتاشون رو سرشون و این همه رو اسیر کرده ولی خب چون خودش مجروح بوده نمی تونسته راه بره می شینه روی دوش عراقیهه و بقیه رو در واقع جلو میندازه و اون ها رو میاره خب خودش همین روحیهه ای که این شخص داره و یا اینکه واقعاً چطوری به ذهنش اومده که هم اسیر ها حفظ بکنه و درهاشون نکنه برن و هم اینکه خودش را چطوری برسونه به اون محل. من بعد
12:20 am
از مسجد جامعه اومدم اینجا چون یکی از نقاط مهمی که مربوط به خرم شهر این پل بود پلی که قسمت شمالی و جنوبی خرمشهر به هم وصل می کرد و آخرین محل مدافعین شهر که از شهر دفاع می کردن که عراقیاا نتونن به ضلع جنوبی یا به قسمت جنوبی خرمشهد دست پیدا وقتی از اینجا رد می شدن کلی خرت آرت ریخته بود کلاه آهننی اسلحه نارنجک فانسخه پوتیین این ها اینجا ریخته بود خب من مقداری عکس از اینها گرفتم بعد یه دفعه یادم
12:21 am
اومد که توجهم جلب شد که اون اسلحه یا اون نارنجکی که من اونجا دیدم این ها اسلحه ژ۳ بود نارنجکه ایرانی بود و این ها آثار بچه های ماست من یه دونه این زیر اون برگ آشغال ها دیدم که یه لباس یک پیراهن نظامی پیداست اون پیراهنو برداشتم یه دفع دیدم از توی پیراهن کلی استخوان دندهه و مهره های کمر مثلاً مهره ستون فقرات پوسیده ریخت پایین وقتی لباس را برگردون دیدم اینجا نوشته سرباز وظیفه احمد احمدی دقیقاً یادمه همین نقطه بود که من این را برداشتم فوراً متوجه شدم که این یکی از مدافعین در واقع شهره که اینجا شهید شده.
12:22 am
خرم شهرهر بخشی از کشور ماست وطن ماست، نماد انقلاب ماست، نماد ایمان مردم ماست که امروز می خواد بازپس گرفته بشه. این حسه همیشه توی کارم بود، عکسام بود، فیلممام بود که دارم برای تاریخ یه کاری رو انجام میدم دارم یه کاری را عکاسی می کنم یا فیلم می گیرم که برای همیشه توی تاریخ این کشور باقی میمونه. این واقعه واقعه کوچیکی نیست. توجه فرمایید چلندگان عزیز توجه فرمایید شهر خومی بازار شد. اینجا خونین شهرمان شماست. رززمندگان اسلام در همین لحظات آن را آزاد کرد. من یادمه که
12:23 am
گوینده رادیو بغداد داشت به این صورت می گفت که: حالا ایران اومده و چند تا سنگر را از رزمندگان عراقی پس گرفته چند تا سنگر و اون هم خود عراقی ها دادن به اون دادن و اومدن عقب که خسارتی بهشون وارد نشه تا بعداً ما دوباره مثلاً برمیگردیم الان شما روی نوشته هایی که توی همین موزه هست و همین جا هست می بینید که اون ها نوشتن آمده ایم که بمانیم اینها نیومده بودن که برن ایران بعد از آزاد سازی خرمشهر هیئت های رو که می آورد توی خرم شهرهر اون ها به عنوان واقعاً اون خرم شهررو یک دژ غیر قابل
12:24 am
تسخیر تصویر کرده بودند یکی از اون محل های خیلی جالبی که توی خرم شهرهر بود خرم شهرهر بود که تعداد زیادی ماشین بودن که این ها ماشین های وارداتین که موقع جنگ توی گمرک خرهم شهر مونده بودن عراق این ها را آورده بود و به این صورت ایستاده گذاشته بود که نشد اینجا هی بررد کرد یعنی نیروی تحت باز ما نتونه تو این منطقه فرود بیاد.
12:25 am
این عکس خیلی عکس معنادارییه من امیدوارم که ملت ما از این عکس و از این لحظات و از این حس و حال سییانت کنن و دشمنان ما هر وقت که خواستن ملت ما را بشناسند به این عکس نگاه کنند.
12:26 am
12:27 am
named after the longest river in the world, it now become the largest e-commerce company on the planet. it started as a book seller at discount prices. but grew so much to sell almost everything through breaching rules of watch and hear more about amazon in this stock country. aleppo, a city. raised to the ground, destructed by war, but beyond the rubble, in
12:28 am
a half-destroyed house, life, still continues with all of its beauty, zest, and hope. from the environment to business and economy, to civil and human rights, to treaties and agreements, to war and conflicts, we bring you the overlooked aspects of world events and news from the farflunged corners of the globe. 10 minutes only on press tv.
12:29 am
your lines here on press tv successfully puts a new or three imaging satellite into orbit and yet another achievement for the country's aerospace industry. answer leader calls a saudi led coalition to stop it siege and aggression, stressing yemen will not accept any form of western hegemany. and national morning in iraq for victims of a wedding fire in the irakie city of hamdania, which is blamed a lack of safety standards the
12:30 am
reception hall.