Skip to main content

tv   Documentary 72 Hours 3  PRESSTV  January 11, 2024 1:02am-1:31am IRST

1:02 am
1:03 am
خانم زنگ زد بهشون و خیلی ناراحتی که چرا نمیایی و بلند شو بیا و این ها ۵ شنبه ای بود که قبل هفته ای قبل شهادتشون ایشون از اینجا رفتن شاید پدر آمرزیده امریکا این را بهانه قرار دادن و گفتن این توسط
1:04 am
عرضم شما که نیروهای کتاب حزب الله کشته شده في يوم 29/1 اتصل وزير الدفاع الامريكي السيد اسبر وان في كركوك حصل مثل هذا الهجوم وبالتالي نحن سنرد في بقصف بعض المقرات التي نشتبه انها قامت بمثل هذا العمل انا قلت له نحن بيننا لجان تحقيقيه ونحقق وانتم طرف في هذه اللجان وليس من الصحيح قيامكم باي عمل من هذا القبيل هذا سيكون عمل خطير وستكون له مردودات كبيره تا اون زمان هنوز مستقیم اقدامی انجام نشده بود آمریکاییها اسرائیلیا زده بودن تو خاک سوریه القياده المشتركه العراقيه حتى تضع نفسها في الانذار وكذلك ابلغت الشهيد. ابو مهدي عندما كنت ابلغ
1:05 am
الشهيد يعني بعد حوالي ربع ساعه 10 دقائق من المكالمه قال لي سيدنا القصف يجري الان في القائم فصائر عده في الحجد الشعبي هددت واشنطن برد خاص على استهداف الولايات المتحده مقرات ال تابعه لكتائب حزب الله العراقي غربي البلاد ان هذا الاستهداف هو استهداف مبيت واستهداف مقصود الهدف منه هو ان تخرج فصائل المقام والحشد الشعبي من هذه المناطق وان تتفرغ هذه المناطق بشكل كامل من كل قوه يمكن ان تفشل المخططات الامريكييه
1:06 am
هو يعتبر انه سائل. الحجي حجي قاسم رحمت الله عليه كان البرنامج انه يوم الاثنين عراق تماس گرفتم با حاجی از ایشون پرسیدم که حالا با کد معمولاً ما با هم صحبت میکردیم گفتم مثلاً سمت ما میای یا نهشون گفت نه من برنامه ای ندارم. و گفت که من می
1:07 am
خوام برم سمت عراق شاید از اونجا بیام سراغشون. اگر کاری نداری نیستم گفت که نه نرو. گفتم برای چی نرم گفت که احتمال داره رفیقمون بیاد وقتی که با یه عبارت که رفیقمون بیاد من متوجه می شدم که حاجی می خواد بیاد گفتم که گفت که تو ۲۴ ساعت آینده گفتم صار يوم الاثنين والزياره
1:08 am
الظاهر تكنسلت او تاجلت بالتالي احنا ما كان عندنا علم انه شنو شنو الموضوع لكن ما اجى الحجي الحجي قاسم ما اجى العراق تقريبا ساعت. یک بود رسید بیروت گفت که من می خوام زود برم یه جوری ترتیب بده که من زود برگردم میخوام امشب برگردم گفتم حالا چه عجله ای داریم یک شب بمون گفت نه جلسه دارم میخوام برم من تماس گرفتم با دفتر آقا سید صحبت کردم چون نمی خواستیم مزاحمه برنامه های آقا سیدم بشین معمولاً هماهنگ می کردیم دیگه چون ایشون از برنامه های از قبل تنظیم شده داشت معمولاً فما يطلبه الحاج قاسم هو ان يكون عراق فيه كرامه الدوله فيه كرامه المواطن وما كانوا ينظرون للتمييز في دعمهم او في موقفهم في العراق لتقويه الوضع الشيعي على الوضع السني او على الوضع الكردي او الكردي على السني انما كانوا
1:09 am
ينظرون للعراق كدوله وهذه النظره بصراحه فيها استراتيجيه طيبه لانه لو نظروا للعراق على انه دعم للشيعه فقط لكان ضرره. اینا رو عامر برای من تعریف می کنه میگه تو خونه که رفتیم نشستیم می گفت حاجی رفت تو اتاقش بعد من که تو راه رو رد می شدم می دیدم حاجی نشسته رو جلوی این میز که آینه داره یه چیزای
1:10 am
می نویسه بعد بلند میشه میاد بیرون میومد بیرون میشست یه ۵ دقیقه با ما. باز دوباره میرم یه حالت بی قراری داشتشون وقتی میخواستن حرکت کنن حسین آقا اومد من داشتم تو آشپزخونه کارا رو می رسیدم حسین آقا اومد گفت رضا سریع سریع بیا حاجی تو سالن وایساده کارت داره گفتم آقا دستم همه کفه یه آب اینا گفت نه سریع سریع سریع حرکت کن بدو حاجی منتظرته حالا بچه ها میخواست ماشین می خواست حرکت کنه حاجی گفتم من رضا رو ببینم رفتم داخل اتاق دیدم حاجی جان در خدمت حالا آسیرم بالا زده بعد دستم همه خیست حاجی اومد به سمت من وقتی حاجی اومد به سمت من من دویدم به سمت حاجی من خودم خجارت کشیدم حاجیید به سمت من. بغلم کرد و گفتا اذیتت کردیم ما ببخشید حلالمون کن یه نوازشی کردی گفت خداحافظ همینجوری رفتش بیسیم دستم بود حاجی آقا رو بی سییم با من رمزدار صحبت میکرد وضعیت چطوره کی
1:11 am
آماده ای ما هم بهش گفتیم ۱۰ دقیقه دیگه آماده ای بعد از ۱۰ دقیقه دیدم یک کارتون. برای من آورد این کارتونه توش انار بود گو این کارتونه رم با خودت میبری اونجا میدی تحویل بعد می گفتیم فرودگاه که بریم گفت وایسا وایساد یه نگاهی بالا کرد نیله پایین گفت خوب برو الان می گفت رفتیم نزدیک وسط باند که رسیم گفت وایسا یه نگاه باز کرد یه نگاه اینور آسمان کرد و گفت حالا با من در اسکورتشون کردم آوردم داخل فرودگاه قبل از اینکه مثلاً به این فینگری که بهش وصله من وایستادم دیدم محافظا نیومدن هنوز من وایستادم اومدم به همین از سمت راننده به حاج آمر گفتم که حاج آمر محافظت ن جلوتر از ما اینا دیدم حاجی با عصبانیت گفت برای چی وایسادی اینجا گفتم حاج آقا هم فینگر شلوغه جمعیت توشه شما یکم زود اومدید همین که محافظه گفت نه بریم
1:12 am
سوارشیم اینجا وای نیستید گفت برای اولین بار گفت وقتی که رسدیم گفت برو زیر پله هواپیما در حین مسافر سوار کرد. کردن یعنی چهار پنج تا ۶ ۷ تا مسافر بیشتر دیگه نمونده بود دیدم یک دفعه بدون اطلاع به من مثلا بگه آماده باش یا هماهنگ باشیم. دیدم ماشین اومد پای پرواز بعد گفتایی گفتم حاج آقا من سر جامم پشت بیسیم زیاد توضیح نمیدیم که کجاییم چی نیستیم اینکه بی سیم من مال مجموعه است و سوار شد و بعدم خدمت شما مسافرم تموم شد و محافظم تو همین فاصله رسیدن و همه سوار شدن حسین پورجعفری معمولاً تو این سفرا میاومد می رفت در حد اینکه سید کاری نداری خداحافظ این بار حسین پور جعفری اصلاً پای پله وایستاد گفتش که سید ما تو رو خیلی اذیت کردیم
1:13 am
این دفعه هم از من ناراحت نشو من گوشی رو برداشتم به تو خبر بدم که ما داریم میایم حاجی گفتش که نمی خواد زنگ بزنی اونجا هست گفتیمم که حاج آقا هستش گفت که هستش نمیخوای خبر بدیم میریم همینجوری دیگه حاج آقا کلاه سرش بود ماسکی هم که حاجی آقا زده بود هیچیش مشخص نبود یعنی صورت حاج آقا اصلاً مشخص نبود و من و شهید تارمی بغل دست هم نشسته بودیم پاشو
1:14 am
دراز کرد گل به روتون گفت خفت کفشم قشنگه گفتم آره مبارک باشه گفت می دونی چه بلایی سرمون اومد گفتم چه بلایی سرت اومد گفت رفتم زینبیه زیارت کردم نماز خوندم دعا کردم بدون کفش موندیم آقا سید فهمید سریع دستور داد رفتن همین مل شام سیتی سنتر یه کفش برامون خریدن و آوردن اینکه کفشه خوبه گفتم اینشالله به دل و خوشک به پاکنی بعد آقای تارمی گفت با اجازت ۱۰ دقیقه می خوام قرآن بخونم گفتم مارم دعا کن گفت چشم دست برد جیب کاپشنی که تنش بود قرآن مجید درآورد یه ۱۰ دقیقه ای بالای ۱۰ دقیقه قرآن خوند و بوسید و گفت دعاتم کردم گفتم خدا طول عمرت بده. هاليله يريدون يهاجمون احدى مقررات الحشد الشعبي الساعه 12 بالمنطقه الخضراء تواصلت ويا
1:15 am
كرم بلغته قلت له اكو هيك معلومه وصلها للحجه انا كنت ببيت الحج ابو مويدي الى الساعه 11.5 في بيت الساعه 11.5 قاعد نناقش شنو الاجراءات الامنيه مقابل. الوضع شنو عندهم الامريكان شنو يريدون الامريكان الحج اب مادي تعبان راح لغرفه النوم ماله فاتفقنا نروح يعني كل من يروح له رجع كرم خابرني كان يقول لي صاحبك يريدك يقول خيمر علي انا توجهت للبيت هناك تقيت كرم جواب بالصاله الحجي بدل وكمل وطلع فبالاثناء اجى. دكتور علي الخطاب لازم بيده عوكيه العصا مالته وقفت انا احكي وياه انه وضعك الصحي يعني ما
1:16 am
يساعد يعني هو كان تعبان بالحج قالله راح نروح بكان ساعه انا واحمد ونرجع بقيت الح عليه هوايه انه الوضع الامني مو زين وانا كنت اجي هم شفت فد رتل امريكي داخل للمنطقه فنقدرت له الموضوع لكن انا ما اعرف انه رايحين للمطار او انه الحجي حب يتاكد من هاي المعلومات بخصوص القوات العراقيه اللي نزلت على الارض وانتشرت و حجي قاسم كان يعني من ياخذ قرار بعد يلتزم بقراره وما يناقش الحج ابو مهدي كذلك قال له اروح وياكم قال له لا لا اذا هاي تطيني العلاج واروح قال له لا انا انتظركم ما عندي مشكله نزلت من وياه من الدرج هو صاح لاحد الاخوان اثنين من الشباب صاح لهم فقال لهم حضروا السياره وحكى على انفراد ويا واحد من عندهم احنا ما اطلعنا شنو يعني هو حكى بشكل خاص نزلنا ما نزلنا سلم موبايلاته للسكرتير وبلغ الاخ مسؤول الحمايه
1:17 am
اللي موجود يعني هو كل احنا اللي موجودين حتى اللي يعني قريبين عليه جدا ما كان عندنا علم انه حج قاسم دي يجي اليوم انا وياه قاعدنا بالسياره بالاضافه انه يقودها كرم توجهنا انا ما كنت اعرف انه احنا وين متوجهين انا وین رايحین اعلام کردن که هواپیما در حال ارتفاع کم کردن نشستن در فرودگاه بغداد هستیم تو این پرواز حاجی آقا از زمان ورود به هواپیما تا زمانی که هواپیما چرخاشو زد زمین حاجی آقا کاملاً سرش اینطور بود شهید پور جعفری بغل دستش خواب خواب دخلنا من التفتیش الاول المطار ف الحجي هنا قاللي قاللي رتب لنا انه دخول نرجع
1:18 am
للمنطقه الخضراء فد اربع سيارات خمسه هلاثناء انا سياره صالون سودا طابقه امامنا بالطريق فرمش لها كرم باللايت نزل من عندهم محمد رضا الشهيد محمد رضا الله يرحمه و هنا بعد توقفه سيارتنا المهم نزل الحجي انا نزلت ورا من الصفحه الثانيه صعد بالسياره صعد وراا وانا فتحت الباب راه قولي لا ابوي خليك هنا ربع ساعه وجاي لك بس رتب لنا الوضع بقيم كرام هم حركوا توجهوا احنا فرينا السياره ورجعنا رجعنا طبقنا امام الخروج امام الدخول مال المطار بالساعد الخروج وطبقنا السياره وضلینا اولین شخصی که پیاده شد بعد از اینکه پله به هواپیما چسبیده بود حاجی آقا بودن با این کیف کوچیکی که همیشه همراهش بود یه ماشین مشکی پای پله بود این پله
1:19 am
هواپیماست پیاده شد یه ماشین اومد دقیقاً چسبیده به پله سوار ماشین شد که چسپیده بود به هواپیما ماشین یه ۱۰ ۲۰ متر رفت جلوتر منتظر بود که بقیه همراهان سوار بشن ماشین رفت د تا ماشین پشت سر هم ماشین مشکیه اول که حاج آقا توش بود رفت بعد ونه پشت سرشون راه افتاد يعني هو ربع ساعه قال حج تاخر الوقت شويه كرام قال اتصل. قال تاخروا قلت له اي صحيح تاخروا قال خابر قلت له لا ودي الرساله جواب محمد رضا كان الله يرحمه انه باتجاهك بالاثناء صارت الضربه
1:20 am
يعني ورا وقت قليل يعني. كلش اول لحظه اجانا اتصال بلغونا انه صار قصف بمطار بغداد نعم ممكن يكون قصف صواريخ ممكن يكون قصف ما معلوم شنو نوعيه القصف بس اكو قصف بمطار بغداد فظلينا بقلق وهاي بس انا احس بطمئن انه الحج ابو مهدي مو يم الوضع بعد دقائق تبين لنا انه اكو قصف طيران طيران قاصف واكو سيارتين استهدفتهن طائره امريكيه ا خلبان درخواست سوخت کرد ماشین سوخت اومد پای پرواز وصل که کرد یه دفعه مهندسه اومد گفت که قطع کردن سوختو نمیدن بهمون پرسجو کردن گفتن فرودگاه بغداد تا اطلاع ثانوی بسته است
1:21 am
گفتن چرا گفت به دلایل امنیتی پلتنا. الكرم على محمد رضا ما حصله بالوحده تقريبا وراء الوحده تجوز بخمس دقائق قعدت على اثر تليفون تليفون من الاخ احمد اللي هو كان مرافق الحجي فقالوا صارت ضربه ضربه بال بالمطار و واحنا قالوا موجودين على بوابه المطار فبدا يعني قالوا شفنا راسا اكو حركه غريبه من الحمايه اللي موجودين هناك والمفار. مال جهاز مكافحه الارهاب اللي موجودين ببوابه المطار فقالوا بدوا يضربون علينا هذا الليزر الاخضر و ويتحركون باتجاهم قالوا ضايقونا ف رجعنا دخلنا يعني صار فتح المطار جهزنا قوات احنا لاقتحام المطار بصراحه جتنا توجيهات انه اقتحام المطار بعد دقائق تقريبا
1:22 am
خمس دقائق عرفنا انه اللي موجوده بذن السيارتين او السيارتين تابعات الى تشريفات هيئه الحجد الشعبي احنا نعرف كنا بهذه الفتره حجي قاسم راح يجي ايش وقت ما ندري ما مطلعين توقعنا اكو ضيوف مباشره انا اول اجراء سويته اتصلت على تليفون الحاج ابو مهدي هو سمعت صوت تليفون الحجي بالغرفه يعني الحجي من طلع ما اخذ ويا تلفوناته تلفونات اثنين تركهن بالغرفه وكنت اسمع. ومكتب الميادين في بغداد عبد الله بدران عبد الله مساء الخير هل وصلتك اي معلومات بخصوص هذه الانفجارات وماهيه الطيران في سماء العاصمه
1:23 am
وجدت خبر عاجل على هذه القناه الفضائيه يقول قصف صواريخ كاتيوشا على مطار بغداد المهم بقينا نتصل ما حصلنا جواب. احنا انا نفسي ما كنت اعرف انه موجود الحجي او ما موجود او انه هاي السياره نفسها اللي كان يقودها محمد رضا او حجي قاسم وياهم او مو وياهم منو الافراد البقيه انا بعد ما انتظرت قلت لهم انا راح اطلع اروح باتجاه المطار اذا الحجي رجع بس تعطوني خبر ركبت سيارتي وطلعت بهلا اثناء بعد بدات التلفونات تيجي علي كل ساعه واحد يتصل بي يسالني عن الحجي وااني من قلقهم كنت اغلق اكثر الى ان وصلت بعد الموقع الحادث وشفت الواقع
1:24 am
يعني بعد وصلت السيارات محترقه وبيها نار بعدهم ما مطفيها فاحد الاخوه المسؤولين انا قذته وقلت له اتصل بطهران وشوف هذا الموضوع شو لانا كنا نتصل مع الارقام عندنا في بغداد الاخوه لم نجدهم مثلا اتصلنا على ابو مهدي ومکتب ابو مهدی لم يجبنا احد اون وقت شب تلفن بی وقتی بود تلفونو که برداشتم دوستان لبنانی بودن گفت: گفتن که حاجی قرار بود بره عراق شما خبر دارید رفت نهرفت کی رفت گفتم که قرار بود سر مغرب عصر
1:25 am
مغرب و این بود بره اگر تغییری تو برنامه ش نشده باشه اللقاعده باید الان رسیده باشه توجهنا للمطار مباشره للحادث بالضبط يعني بعد 20 دقيقه احنا كنا هاك بعد الحادثه 20 دقيقه وصلنا للمطار ودخلنا بدينا نفتش لا احنا اذا اقوللك هسه اقول لك اياها بصوره قريبه احنا تفاجانا بحضور القوات الامنيه والرتب احنا تفاجئنا انه دوريه مال شرطه معاها رائد ما اطلاعاتی داریم که سری حداقل بعضی از کسانی که در اونجا بودن از حادثه مطلع بودن. می دونستن که حادثه ای میخواد اتفاقه وگرنه ساعت ۲: شب چطور یه سیستم یه تیمی میره همه اسناد رو جمع می کنير الوضع فوضوي بشكل كامل رجال الاطفاء
1:26 am
كانوا موجودين شبابنا اللي يشتغلون مع الاخ الشهيد محمد رضا كانوا موجودين واخوان اخرين من المطار نفسه صار بي اتصال بال الموبايل اتصلا ويا الامن مسؤول الامن. الشيخ علي معاون مسؤول الامن قاللي الحجي صار ضربه على محمد رباط اول شيء شفت السياره مال مال الاخوه السياره اللي كان يعني باقي من عندها حطام والنار بعد بيها سياره الاخوه الحمايه سياره ستاركس ما كان ممكن يعني نتعرف انه داخل السياره لكن يعني بحثت بها ما لقيت فد شيء فعلا يعود للحج ابو مهدي او حج قاسم
1:27 am
ما تصورش يا عم china, asesina, el pueblo de, después
1:28 am
llegaron los magos. delegations to take their seats. the mou signed by the philippines in indonesia signified the desire of both. thank you secretary manalo and minister me. the media ladies and gentlemen, good afternoon. and of course. terima kasih atas sambutan.
1:29 am
ever since it was founded, the us has had a bleak history of invading other nations and ripping off their natural resources. iran has been among few countries that has stood up against the united united states hegemonic policies. the islamic republic has flexed its muscles on several occasions, one of which was targeting the us base in iraq. watch the details in this documentary.
1:30 am
israel is committing world's most documented genocide in history, also total tops 23,500, mostly women and children. iraq's resistance fighters say that they attacked two military bases housing occupying us forces in iraq in syria in response to israely genocide in gaza. posting international conference on palestine, iran's parliament speaker urges action to be taken to stop israely genocide in gaza.