it speaks with me, the saint of the soil, from the blood and the ashes, it speaks with me the sound of the rain from the back, and the victory, victory, victory. oh palestine, i free you, i am with you. oh

palestine, i feel you! oh palestine, i free you! oh palestine, i free you, my every breath is a cry to my enemy, and i cry out, cry out, cry out to the evil enemy! flame within my heart will burn you, i cry out and the thunder in my voice will deafhen you, i cry out and the tornado within my soul, will of will you away. "my bleeding wound once

felt those on forgotten, but the aching sorrow in me never gone, raised with my anger and love, love of my land, anger at your deep" i raised it with my anger and love, love of my land, anger at your dear, wounded by hatred, i'm breathing, breathing, breathing. the magic perfume of my homeland

palestine, wonderd in love, my hands turn around, the branches of the olive tree, seeking peace, seeking peace, but as long as the pillows of our children are drenching blood as long as. you have the th crown of evil force, i'm a flaming thunder and tornado, and i cry out, i cry, oh my son, oh my son, i pray you.

during world war ii, the us came up with a sinister plan to gain the upper hand in the war. but the destruction left by it was beyond imagination. j. robert oppenheimer was a man who fulfilled the us dream of making an atomic bomb. the idea was a limited control test that banded up leaving japan's hiroshima and nagasaki in ruins. the spector still haunts the world. around 1400

years ago, hussain ibn ali, the prophet of islam's grandson, refused to swear allegiance to yazid, the kalifh at the time, as he regarded the kalif, an oppressor who didn't follow islamic rules. hussein believed the dying with dignity was better than living under oppression. he was traveling along with his family members and followers to kufa in iraq to help the freedom. seekers there when he was confronted by a larger contingent of forces loyal to yazid, the omayat kaliff.

imam hussein tried to avoid war, but the enemy insisted that he should either pledge. yazid or fight. on the day of ashura, an unequal war broke out between imam hussain his 72 companions and yazid's 4000 strong contingent. the imam and his companions braved certain death and valiantly fought to the last breath. the enemy did not respect the rules of war. they prevented imam hussein and his companions from accessing water. they even murdered imam hussein's six-month old baby and charged their horses over the bodies the marters as the arabs had done in the

pre-islamic period. the battle. did yazid a victory, the bodies of the marters were decapitated and run over by enemy horses and women and children were taken dinner, but none of that buried the imam's message in the sands of kerala. more than millennia later, imam hussein's name continues to symbolize justice seeking and resistance against tyranny. imam hussain is not only role model for shia muslims, but also a source. of inspiration for the world's great men and freedom seekers who have learned lessons from him. when india was still a colony of the uk, the leader of the country's independence movement, mahatma gandhi said, for me, it's obvious that if india wants to attain victory, it must follow in imam hussain's

footsteps. every year shio muslims hold morning ceremonies on the day of ashura to perpetuate imam hussain's message. a special form of drama called taz or shabi khani has been created by iranians over the past centuries to depict the faith of imam hussain and his companions in kabala.

همین وسط است برایم که خواب من به درگه حسینی در تعزیه قصه ای رو اجرا می کنیم که می دانیم

چگونه اتفاق افتاده و کی اتفاق افتاده ولی این قصه رو اجرا می کنیم چرا اجرا میکنیم یک عرق یک وابستگی یک. و جانفشانی های شهدای کربلا در راه اسلام ماندگار شده که اگر این مبنای اعتقادی در تعزیه وجود نداشت تا به امروز تعزیه چه بسا منقرص شده بود.

تأضیه ریشه در آیین های پیش از اسلام ایران داره که عمده ترین در واقع این آین ها که در ارتباط با سواری هست و در نقاط مختلف ما داشتیم چمری در کردستانه و صوبشون یا سیابشون در مناطق فارس زبان که هر دوی اینها به شبیه سازی متوفا یا فرد خاصی عم از یک سردار جنگی یا یک ارباب یا یک پادشاه در برمیگرده که شبیه سازی می کردند.

طبیعتاً این محتوا رو مردم عوض می کنن حالا شما به جای اماری یا تابوت سیاوش که در مراسم آیین سوی سیاوش رو دست می گرفتن حالا شما.

بیشتر از مقتل نویسي اومده موسیقیه که برگرفته

از ردیف و دستگاه های موسیقی ایرانیه و خواننده بازیگرانی که بر اساس ردیف های آوازی ایرانی می خوندند. منظومه که از دل در واقع عزاداری های شیعیان

ایران برای امام سوم خودشون امام حسین علیه السلام بیرون اومد پدید اومد و حول محور واقعه عاشورا شکل گرفت ما با یک دوره طولانی مدت شکل گیری و با یک خلاقیت برگرفته از خلاقیت تعزیه خانان و به هر حال گروه هایی که با اینها همکاری. می کردن در واقع روبه رو هستیم و این نشون میده که تعزیه یک هنر کاملاً ایرانیست تعزیه به من هشدار میده تعزیه به من آگاهی میده تعزیه به من سلام.

شاردن میگه که. کردند و من باورم نمیشد که کسی کشته نشده باشه یا زخمی نشده باشه اما وقتی که تعزیه تمام شد من دیدم که این ۲ هزار نفر که در جنگ بودن نمایشگران بودند کاربرد آیینیش باعث

میشه که ما بتونیم این بخش از تهزیه را حتی یک هنر مقدس بدونیم چون در تعریف هنر ما یعنی نوع نگاه ما باید به نمایش ایرانی موحدانه باشده یگانه باشه و اون نگاه با تعزیه جور در میاد جالبه که ما تعزیه در حرکت داشتیم و تعزیه ثابت داشتیم گاه تماشاگر می ایستادند و... قایه از در واقع خلق حضرت آدم و حوا به روایت گذاشته میشد تا واقعه کربلا از جره شما رد می شدند خیلی وقتها شما توی تکایان می نشستید و می دیدید.

نسخه تعزیه است این الان تقریباً صد و خورده ای سال میشه که این نوشته شده بله تعزیه یا شبیه خوانی تنها نمایش سنتی ایرانیست که دارای متن مکتوب هست چون بقیه نمایشهای سنتی ما معمولاً به صورت فالبداعه حول محور یک قصه شکل می گرفتن

ولی در شبیه خوانی به جهت اینکه موضوع موضوع مقدسی بود از همون ابتدا هم من مال ۱۳۰ و ۴ه ردیف های آوازی. در واقع موسیقی سنتی ما یکی از نشانه های اصلیست یکی از شاخصه های اصلیست و از اون استفاده می کنن برای تنظیم در واقع متون مختلف مجالس مختلف مادر شوم فدایت

گردم فدای نامد افتد بسد ندامت دیدار در قیامت ما مادر تو در کجایی ای داد از جدایی ما وقتی قدیمترین متن تو مبینیم به شعر گفتگوها و شعر قابل توجه شعر محکم باسلابت خیلی نیست در عین حالی که عامه فهمه به مرور ایام حکایات دیگری رو هم برای

شنیدم که تعزیه هست مجالس تعزیه هم به دو صورت تنظیم میشه یکی ممکنه به صورت فرد فرد تنظیم بشه که این ویژه اجراست یعنی گفتگوهای هر فردی

تو یک دفترچه کوچکی نوشته میشه موقع اجرا رو دستش قرار می گیره ممکن حفظ کرده باشه ولی یک وقت است تو یک کتابچه ای مجموعه گفتگوها ثبت و ضبط میشه که اون اصلاحم بهش میگن جونگ در تهزیه. آزار شام تقریباً ۱۵ تا نسخه خواننده است همه تو این جنگ جمعه یک کسی که باید نویسنده باشه باید بشینه اینا رو هر کدوم جداگونه بنویسه برای تا یه تعزیه بشه.

الگوهای آرمانی خیر هستن و اشقیا الگوهای شرن و تعزیه تمام مجالس تعزیه حتی اون مجالس اخلاقی و اجتماعی هم که من اشاره بهش کردم معمولاً دارن نبرد میان خیر و شر رو نمایش میدن که یک در واقع ریشه در تفکر کن اصلاً ایرانیان داره هم در تفکر اسلامی است هم در تفکر پیشاسلامی هم در ایران وجود داشته عرض السلام

این شخصیت های موافق مخالف با رنگ لباس مشخص میشن حتی نحوه اجرا شخصیت های مثبت شخصیت هایی که به انسان آرمانی نزدیک هستند خب با آواز گفتگو می کنند برعکس شخصیت های منفی و پلید. اونها با اشتلم و خشونت گفتگو می کنن در این جهان در این جهان حسین به چشمم مصور است من قرد محسیت به دلم جای دیگر استشه.

ها رو میگه و می خونه خب یک موضع گیری داره یعنی با شخصیت های مثبت به ویژه پیامبر و ائمه همین طور اولیا یک حس قرابت نزدیکی و علاقه مندی داره همین طور نسبت به شخصیت های منفی یک حس جدای و بیگانگی و تنفر.

من نقش هر رو برای تو بازی می کنم پس من حر نیستم شیعه هستم ولی اون تقدسی که اون حضرت داره ندارم اون تفکری که اون حضرت داشته ندارم. من پیرو اون حضرتم من می خوام خط سرخشو ادامه بدم من می خوام اندیشه و خرد بزرگ منشانشه ادامه بدم پس چیکار می کنم فاصله میگیرم از نقش میگم تمام عزیز من حر نیستم من فقط نقش حر رو برای شما بازی می کنم من شبیه شمر و نامم مرتضا و شهرتم صفاریان ذاکر به شاهد الدین حسینم این

همینم بس که من بیزار. از آنکه دارم لاجام در درگه پور محمد خاکسارم این می خواد نشون بده که یعنی منم مثل شما مردم هستم یعنی خودش شمر نیستم در درام اروپایی وقتی که بازیگر می خواد بازی کنه چیکار می کنه میاد استقراقی بازی می کنه یعنی در نقش غرق میشه ولی در تعزیه ایران. باید فاصله گذار باشه یعنی من میام خدمت تماشاگران عزیز یه تعزیه رو اجرا می کنم نقش شم رو می گیرم نقشم که تمام میشه میرم کنار تازیه می شینم.