Skip to main content

tv   [untitled]    July 14, 2024 5:30pm-6:00pm IRST

5:30 pm
گر عزیز من حر نیستم من فقط نقش حر رو برای شما بازی می کنم من شبیه شمر و نامم مرتضا و شهرتم صفاریان ذاکر به شاهد الدین حسینم این همینم بس که من بیزار از اون کدارم لازم در درگه پور محمد خاکسارم این میخواد نشون بده که یعنی منم مثل شما مردم هستم یعنی خود شمر نیستم در درام اروپایی. و شروع می کنم به امام حسین گریه کردن.
5:31 pm
5:32 pm
5:33 pm
وقتی که من خنجر دست می گیرم برم سر امام حسین رو جدا کنم دچار دوگانگیم باید ظاهراً اون خشونتو برسونم ظاهراً که مردم لذت ببرن و اون کار قشنگ بشه ولی همون لحظه م همه بدنم همه خونی که تو رگهامه همه سلول های بدنم یک پارچه میگه حسین حسین حسین تمامیش زهرا.
5:34 pm
در واقع طعن لعن میکنه یعنی یک جور داره نقششو تفسیر هم می کنه تفسیر بازیگر مؤمن رو هم وارد اجراش می کنه. ما در تجزیه مخالف و موافق به lo معنای معنوی نداریم. شاید به معنی شکلی داشته باشیم. اما واقعیت اینه که من احساسم اینه که در تعزیه اون عزاداریی که می خواد اتفاق بیفته؟ اون حسی که میخواد اتفاق بیفته؟ اون حالت معنوی که میخواد.
5:35 pm
اساساً ما در اینجا یک مرزی بین تماشاگر و گروه اجرا کننده نداریم یعنی این رو ما به عنوان با
5:36 pm
اصطلاح اهل مجلس همه رو میشناسیم چه اون کسی که اجرا می کنه چه اون کسی که در واقع به نوعی بیننده است مخاطبه او هم میاد حتی در بعضی جاها خودش حضور پیدا می کنه در مجلس. در نوحه خوانی ها در همسرایی ها در سینه زنی ها در حتی گاهی در گرداندن مثلاً نقش قدیسین این ها میاد و شروع می کنه و به مشارکت یعنی یک جور تماشاگر شریک ما درش داریم آرامان.
5:37 pm
و بعد اینکه موضوع تذییر هر دو مقدسه هم برای منو تماشاگر هم برای تغزیه کردن
5:38 pm
صحنه نمایشیمون در حلقه میانی تماشاگر قرار داره در صورتی که در تئاتر. فرنگی در تاث غربی این چینش یک سویه است یک طرف صحنه رو داری یک طرف تماشاگر و خود همین یک سویه بودن یک فاصله ای ایجاد کرده بین تماشاگر و بین بازیگر که این فاصله در بین بازیگر تأزیه و تماشاگر تعزیه وجود ندارد آرام جانم.
5:39 pm
یا برای پاک کردن گناهانش باعث گرییاندن میشهرم حسین من عشق من روح و روان من آرام جان من برگشتی به تم زینب روح دادی به جسمم جان دادی آی حسین چقدر صورت های اینکه در یک امر ثواب و ایمانی شرکت بکنه ای
5:40 pm
زبان قسته. ما اجرا داشتیم کردیم یک. خانومه که حالا یه داغی هم دیده بود این به قدری صحنه رو محیج کرد به قدری صحنه رو حزن آور کرد که همه متاثر از اون شدیم حتی ما که می خوندیم یک لحظه سکوت کردیم که او جو بده او حس بده به مجلس.
5:41 pm
علاقه دارم به این کار چون علاقه دارم زندگیمون رو لباس و ته. گذاشتم الان هرکی بیاد هرچی بخواد اینجا من آماده دارم از چکمه بگیر از لباس بگیر زره کلاقوت بگیر شمشیر سپر لباس شیر هر چی بخوان من تهیه کردم که آقایون بر محرم کارشون راه بیفته این کلاهو که الان دست بنده است مال کسی که شبیه نقش ابوالفضل داره در تهزیه کلابودم کار اصوان کنده کاری آیه دورش تمام نوشته شده این دامنه ش کار اصفهانه مال موافق خونه هاست کسی که نقش اول دارن در تهزیه مثل علی اکبر خون پر مشکی رو کسی که در تهزیه
5:42 pm
نقش مثل شمر داره مخالفه از این پر مشکی استفاده می کنه در تعزیه بعضی از آقایان میگن آقا اون پر قرمز ما بزن شمر می تونه پر قرمز هم بزنه اینم پر قرمزی می زنه به کلاقود جفتشو رنگاسی نمادین وجود داره بیشتر در واقع انبیا و اولیا به رنگ سبز یا سفیدند اشقیا بیشتر به رنگ قرمزند. و شخصیتی مثل که فیمابین این هاست و داره از صف در واقع اشقیا جدا میشه که در واقع متوصل بشه رنگ زرده باز مال حر رو یا برادر حر می ذاره یا پسر حر می ذاره سرش مال مجلس تهزیه حره حرفه ها ام از هنری و صنعتی دست به دست همدیگه میدن تا یک نمایش باشکوه ساخته بشه.
5:43 pm
پدر مادرشون خیلی دوست دارن بچه هاشون حتی اون لباس حوریه ای رو می پوشن یه لباس دیگه می پوشن این رو به عنوان یک سهمی داشته باشن در اون نمایش بزرگ مذهبیان گدما ب...
5:44 pm
نوشتم و خوشبختانه در واقع مقبول طبع ایرانیان واقع شد و باز اینجا نشون داده شد که اون فرمی
5:45 pm
که در تعزیه وجود داشته اصالت چندین هزار ساله در ذهن مردم ما داشته و میتونسته که ادامه حیات بده که بعضیا غافل شدن ولی چون عاشق تعزیه هستم چون سالیان سال بر روی تازیه کار کردم این رو احیا کردم که بتونید موقعی ببین همین چرخشات ببینین چقدر کمک میکنه.
5:46 pm
بعد می خواستم ثابت بکنم که ما در روی صحنه می توانیم وقاعیر به نمایش بگذاریم که در صحنه تئاتر تقریباً نا شددنی و ناممکنه محکم راه برو و وقت نداره این. هم از نسخه هایی که چاپ نشده هم از نسخه های چاپ شده استفاده کردم وقتی که به اپرای آشورا نگاه میکنید از یک طرف داره من دارم تلاش می
5:47 pm
کنم که اون نمایش بومی سر. زمینمون رو دوباره احیا بکنم زبان نمایش عروسسکی رو توسعه بدم موسیقی نهفته در تازیه د بگذارم و واقعه کربلا رو چنان اجرا بکنم که شما تصورتون این باشه که از روی صندلی پرواز کردین رفتی نینوا و این اتفاق نه تنها در ایران موقعی که این نمایش رو ما در غرب هم اجرا کردیم برای تماشاگر رخ میده که فراموش می کنه و یک فلاش بک می کنه به سطح ها سال قبل و خودش را در یک عرصه ای میبینه که خیر و شر حق و باطل در نبردن با همدیگه بنابراین از یک منظر نگاه بکنید یک تعزیه مدرنه.
5:48 pm
5:49 pm
5:50 pm
همین ایده رو من داشتم و خوشبختانه به کسانی که اطلاعات تاریخی یا وابستگی مذهبی نداشته این را منتقل کردن با دشمنان کرد آنچه تو با مصطفی و اولا کرده ای همی که اپرای ملی ما یا تعزیه مشترکاتی داره با همه اپراهایی که در دنیا هست هم از اپرای آلمانی
5:51 pm
اپرای ایتالیایی یا آپرای سایر کشورها متن منظومه خواننده بازیگر بایستی ایفای نقش بکنه و موسیقی در تمام در واقع اجرا حضور قطعی داره بنابراین مشترکان نشون میده که تعزیه یک اپرای ملیه در بخش هایی از ماهارات ها یا محاورات هایی که بروک کار کرده یا در کنفرانس پرندگانش که بر اساس منطقه و طیر عطار هست خب از تکنیک های تعزیه استفاده کرده یا آقای روبرتوچولی که یک جزو هنرمندان آلمانی بود که به کشور ما هم سال های گذشته سفر می کرد در یکی از اجراهای شیکسپیری خودش از موسیقی تعزیه یا از تکنیک و قرارهای تعزیه استفاده کرده است ما مردم یک جهان بینی داشتیم یک باورها و اعتقاداتی داشتیم بر اساس اونجا. و اعتقادات حالا اومدیم شکلی از نمایش به وجود آوردیم که خاص مردم این سرزمین و این آخاکی صادقانه رو میگم هنوز ما ایرانیا
5:52 pm
خودمانم تعزیه ردانستیم تعریف کنیم ندانستیم بشناسیم چرا چون خیلی وسیعه ریشه در ۵ هزار تا سال تاریخ ما داره برخلاف اینکه در به نظر می رسه رفعت و محبت و مهربانی در دل آدم. ما بیدار می کنه تعزی یک پیام نهفته داره و دوری از جنگه و پیام صلح داره حسین حسین حسین شهید کربلا حسین حسین حسین حسین حسین لاکی حسین حسین حسین حسین حسینی حسین عشان
5:53 pm
5:54 pm
carmen de bolívar llegó a ser eh del año 50
5:55 pm
año 80 una región productora de donde se producía tabaco, se producía café, se producía cacao, se producía aguacate y ganadería en gran extensión y en pequeña extensión porque acá la zona eh es minifundista. northern colombia. a land known for its very fertile soil and for being the great agricultural pantry of the caribbean region of colombia, ahora donde usted se mete que tenemos es pobreza y lo que hay hambre. el ato ganadero se comienza su debilitamiento a la mitad de la década del 80, por ahí el año 85, 86. yo recuerdo con mi abuelo. the catastrophy occurred in montes maria was not limited to the agriculture sector. the armed conflict. resulted in displacements, massacres and abandonment of farms.
5:56 pm
خب خوش آمدین این بچه ای که میبینی بچه بچه ما هست ازدواج که کردیم من به خانمم گفتم ببین من دوست دارم از ایران برم بیرون یه جا دیگه زندگی کنم اون زمین قبلی فکری که نسبت به مجاهدین داشتم تو این تبلیغاتها من جوون بودم فکر می کردم که حالا دیگه الان اینا دیگه میرن تهرانو بگیرن بزنم منم باهاشون باشم دیگه عقب نیفتم از غافله اینا سوا هواپما که شدیم رسیدیم به بغداد. دیدم که اصلاً سازمان رنگش کلاً عوض شده این مجاهدین خلق اون گروه نفاقی که بهش می بنددن همون گروه نفاقه یعنی ظاهرشون یه چیزه باطنشون چیز دیگه است سمت راستیه راضیه است اینم خواهرشه حدود بهمن ۶۶ که رفتیم توی عراق بعد از دو سال من برگشتم این هنوز اونجا هستش یعنی حدود ۲۵ سال اونجاست بابا بهم می گفت مامان مامانت میاد.
5:57 pm
5:58 pm
depressed coverage of this assassination of money now entering its fourth day.
5:59 pm
6:00 pm