they would commit minor and major crimes in order to win abbas norui's heart.اید. سردار سلیمانی شهد سلیمانی که اون موقع فرموده لشکر بود که جمالیا مسئول اطلاعات معرفی کرد نیروهای اطلاعات گفت من کسی را برای شما معرفی کردم آقای حاجی محمد جمالیا رئیس نیست بر شما نمیخوا رئیسی کنه یارت نه همراه ت عملی همین بود جمالی ما شب می رفتیم. it was like all of sudden all of his memories came back to him. this place was once village, it was a small village but was filled with the sound of life, but now... برگردیم در واقع خودتونم اینجا اقوان داشت بله این خونه پدر منه این خونه کهزن خونه خواهر منه اون خونه برادر من بود تا بچه ای داشتم من کنار این ماشین داشته می خریده چیز فران میکنه میره داخل چشمه مخفی میشه پیداش نمی کنن این چشمه هست که کنار این خیلی از بچه هایی که زنده موندن داخل چشمه مخفی شدن چون که هرچی بیرون بود که دم دیدشون بود شهید کردن دختر برادر من فرار کرده بود اون کنار اون درختی پایین اونجا شهید شده بود تیر خورده بود. از استان کرمان که وارد می شدن چهار پنج تان مواد توضیح میکردن تا می رسان فارس که یکی از بچه های روستامون تو راه با موتورسیکل گرفتیم تو راه شهیدش کرده بودن خا